بادبادک هوا میکنیم
شنبه 16 مهر 1398برچسب:,

"بادبادک هوا میکنیم"
 
جرعه جرعه حسرت میخورد
باغبان پیر
پا به پای چکاوکی لانه به دوش
که طرح تعریض یکی خیابان عبوس
-لابد به حکم تراکم شهر-
آواره بیابانش نمود آخر!
 
قطره قطره بغض میشود
آسمان خیس
توامان سلاخی رنگین کمان به گاه آفتاب
که تهمت خاکستری رنگ هزار دودکش وقیح
-لابد به حکم حاکم شرع-
به اعدام سحرگاهش محکوم نمود آخر!
 
لحظه لحظه آب میشود
زمانِ پریش
دمادم از محاق آلودگی قطعیت شب عید
که آونگ گاه و بیگاه تئوری نسبیت
-لابد به حکم کوانتوم قرن-
به برزخ عدم قطعیت اسیرش نمود آخر!
 
پله پله سقوط میکند
نردبان غریب
چشم در چشم ارتفاع دور از دست دیوارهای شهر
که همدستی قانون محتوم و معاملات ملکی
-لابد به حکم توسعه شهر-
سرخورده تر از دیروز مینمایدش آخر!
 
حکایت بهت و جنون است
حکایت شهر من!
شهر پرشوکت و بی کفتر من
که در آن
-لابد به حکم اضطرار-
مسیر عدالت و توسعه
از قبرستان زنبق های جوان میگذرد!
 
شرممان باد
که خیره به آسمان دودآلود
وامانده به خود
در اندیشه وهم و فراموشی به گاه غروب
به حاشیه گسترده در آن بزرگراه شلوغ
بادبادک هوا میکنیم به جای کبوتر
تا لانه به دوش بماند
چکاوکی که هر صبح
طلوع خورشید را
نویدمان میداد!
 
سعید تمدن 15 مهرماه 1390
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: